· ارزش پول ملی :
· منظور از ارزش پول ملی، قدرت خرید پول هر کشور در بازار کالا و خدمات است. اینکه به ازای درآمد پولی چه میزان کالا و خدمات میتوان خرید، منعکسکننده قدرت خرید پول است. بنابراین طبیعی است که هرچه نرخ تورم بالا باشد با یک میزان درآمد ثابت به مقدار کمتری میتوان از کالا و خدمات استفاده کرد؛ بنابراین هرچه نرخ تورم بالاتر رود ارزش پول نیز کاهش خواهد یافت. مردم کوچه و بازار معمولا درصدد مقایسه قیمت کالاها و خدمات در زمان گذشته با زمان حال برمیآیند و نتیجه میگیرند؛ یعنی یک میزان پول را در گذشته در نظر میگیرند و توان خرید آن را با زمان حال مقایسه میکنند و احتمالا چنین نگاهی منجر به اصرار مسوولان بر حذف صفر از واحد پول رسمی کشور شده است
· مطالبی مبنی بر کاهش ارزش پول ملی :
· واقعیت این است که ارزش ریال و قدرت خرید آن نسبت به سال های نخست پیروزی انقلاب 830 بار کاهش یافته است یعنی ارزش هر ریال ایران در مقایسه با آن زمان 830 مرتبه کمتر شده است و به همین دلیل دولت به صورت مستمر با تزریق نقدینگی به جامعه زمینه یی را فراهم کند تا این مشکل کمرنگ شود. همین الان در ایران دیگر کسی از ریال استفاده نمی کند.
· حتی مقامات رسمی و دولتی یا رسانه های همگانی هم از کلمه تومان استفاده می کنند و مغازه ها قیمت کالاهای خود را با تومان مشخص می کنند. کاهش استفاده از ریال کاملاً مشهود است.
· اینجا یک مثال از ایتالیا می آورم در زمان گذشته که سکه های یک لیری وجود داشت، کسی خم نمی شد تا آن را بردارد. اکنون شما همین مساله را در ایران می بینید. مثلاً به خرید می روید و فرضاً 50 یا 100 تومان اختلاف حساب به وجود می آید، فروشنده در پاسخ می گوید مهم نیست. این یعنی ارزش پول ملی بسیار کاهش یافته است...
· و حال که با طرح حذف صفر از واحد پول ملی مواجه هستیم باید مطالعات دقیقی در این ضمینه انجام دهیم.
· بنابراین قبل از اجرای سیاست صفرزدایی در کشور که میتواند به نتایج مثبت و خوبی منجر شود، باید اقدامهای زیر را انجام داد که برخی از آنها پیششرط بسیاری از فعالیتهای اصلاحی است:
· ایجاد فضای رقابتی و عمیقتر کردن بازارها؛ 2- محدودکردن قدرت قیمتگذاری عوامل اقتصادی؛ 3- انضباط و شفافیت در بودجه دولت و رفتار مالی دولت؛ 4- اصلاح نظام مالیاتی و کاهش وابستگی اقتصاد کشور و بودجه دولت به درآمد نفت؛ 5- محدودکردن فعالیتهای نامولد و تثبیت نسبت مبادلات مرتبط و نامرتبط با تولید ناخالص داخلی؛ 6- ایجاد نظام مدیریت اصلاح قیمت و نظارت بر تغییرات قیمت هنگام شوک درمانی؛ 7- نظارت بر اعطای اعتبار و بازدریافت وامهای معوقه؛ 8- انضباط پولی. این اقدامها پیششرط بسیاری از اقدامهای اصلاحی بهشمار میروند و تا زمانی که درمورد آنها فکری نشود، نمیتوان به موفقیت هر نوع اصلاحاتی امیدوار بود.
· اگر بخواهیم بررسی خود را خلاصه و جمعبندی کنیم، میتوانیم بگوییم: کشورهایی که در شرایط نامطمئن و بیثبات بدون اصلاحات سیاستی و تثبیتی اقدام به تغییر صفرهای پول خود کردهاند، به نتایج مورد نظر دست نیافتهاند، اما کشورهایی که با اقدامهای اصلاحی و تثبیتی، زمینه را برای تغییر واحد پولی فراهم کردهاند و از تغییر واحد پولی خود بهعنوان یک اقدام مکمل، نهایی و ارسال یک نشانه به بازار و مردم استفاده کردهاند، به هدف خود رسیدهاند. در ایران چنانچه اصل تناسب بهدرستی عمل میکرد و ثبات پولی و قیمتگذاری وجود داشت، این اقدام میتوانست به اهداف مورد نظر منجر شود اما در شرایط کنونی موجب تشدید تورم و تشدید عدم تناسبها میشود. اجرای این سیاست باید بعد از اقدامهای تثبیتی و اصلاحی نهادی انجام شود و در هنگام اجرا بهشدت نظارت و کنترل شود.
· آیا به هزینهاش میارزد؟
· اگر طرح حذف صفر با موفقیت انجام شود و بعد از آن دوباره تورم به اقتصاد یک کشور باز نگردد آن گاه هزینههای چاپ و ضرب اسکناس و مسکوک جدید و تعویض آنها با اقلام سابق چندان مقدار زیادی به حساب نخواهد آمد؛ بهخصوص اینکه تنها برای یکبار این اتفاق رخ خواهد داد.